سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بـیّـنــــــــات

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ؟

آیا باشما عهد نکردم ای فرزندان آدم،شیطان رانپرستید که او برای شمادشمن آشکاریست؟

 وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ

و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟

سوره یس آیات 60_61

...فکر میکنید وقتی از ما در مورد این عهد سوال میکنن چی جواب میدیم؟

ما که حداقل این آیات رو چندین و چند بار شنیدیم!؟

خودمون حداقل یکی دوبار یاسین برا اموات مون خوندیم، پس لابد این آیه رو هم خوندیم دیگه، نخوندیم؟

یعنی بهونه ای نداریم!،تا ساعت و دقیقه اش هم بهمون میگن که فلان جا خودت خوندی چرا عمل نکردی؟

چی داریم بگیم؟

امروز کتاب جهاد اکبر یا مبارزه با نفس که تقریر بیانات امام خمینی (ره) قبل از انقلاب در نجف است را می خواندم!

چقدر صریح آنهم نه یک بار که چند بار توصیه میکنند که قدر جوانی تان را بدانید و در راه تهذیب نفس قدم بردارید!

«...شما تا جوان هستید، می‏توانید کاری انجام دهید. تا نیرو و اراده جوانی دارید، می‏توانید هواهای نفسانی و خواسته‏های حیوانی را از خود دور سازید.

ولی اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید، دیگر در پیری کار از کار گذشته است. قلب جوان، لطیف و ملکوتی است و انگیزه‏های فساد درآن ضعیف است؛ لیکن هرچه سن بالا رود، ریشه گناه در قلب، قوی‏تر و محکم‏تر می‏گردد، تا جایی که دل کندن از آن ممکن نیست... شما جوانید، اگر این اوقات گران‏بها و بهار جوانی را در راه خدا و هدفی مقدس و مشخص به کار اندازید، ضرر نکرده‏اید، بلکه دنیا و آخرت شما تأمین است».

دریغ از یک قدم کوتاه!!!

زین پیش که دل قابل فرهنگ نبود

از پیچ وخم تعلقم ننگ نبود

آگاهی ام از هردو جهان وحشت داد

تا بال نداشتم قفس تنگ نبود!   زنده یاد حسن حسینی

...

فصل عبادت داره نزدیک میشه...

خیلی ها از الان دارن برا لحظه لحظه اش برنامه می ریزن،برا تک تک روزای این سه ماه

راستی ما چی کار کردیم!؟نکنه از قافله رجبیون جا بمونیم!؟

خوش به حال همه اونایی که اختصاصی دعوت شون کردن برا عشق بازی تو این سه ماه ...خدایی خوش به حالشون!

امروز دلم لرزید نکنه امسال اعتکاف قسمت نشه!

دست به دامن یکی از«عند ربهم یرزقون!»های خدا میشم تا اعتکاف زودتر برام ویزا صادر کنه !مثل شلمچه عید!

پ ن:

یکی از بزرگترین حسرت های زندگیم تا دیروز این بود که چرا زمان حیات امام را درک نکردم!؟

همیشه به خاطر این موضوع یه حسرت نهفته ای تو دلم بود اما دیروز بدون اغراق امام را در قامتی دیگر به وضوح دیدم!

من از شجاعت و صراحت و اقتدار امام هر چه شنیده بودم دیروز در کلام آقا دیدم!

دیروز فهمیدم که چرا همیشه امثال سید حسن ها خودشان را سرباز سید علی می خوانند!

دیروز خیلی ها به سربازیش افتخار کردند.

دیروز فهمیدم ابهت ولایت فقیهی که هنوز برای دنیای غرب گنگ مانده یعنی چی!؟

راستی تکبیر های دیروز هم بوی شهدا میداد!

الحق که این ملت اهل کوفه نیستند!

خدایا تا ظهور دولت یار   امام و مقتدای ما نگهدار

پ ن 2:

خدایا ازتو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلندکنی که دربرابر هیچ چیز جز خداتسلیم نشویم

دنیا ما را نفریبد،خودخواهی ما را کور نکند.سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ و غیبت،قلب های ما را تیره و تار ننماید.

خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم.

خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم.

فردا سالروز شهادت بزرگ مرد دلیر عرصه جهاد و ایثار است...شهادت شهید غریب ! مصطفی چمران

حرف از تهذیب شد ، یاد سخنرانی «ریزش ها و رویش های عاشورا» استاد پناهیان در محرم چند سال پیش افتادم.

اینکه چرا چمران ها غریب مانده اند...

این قسمتی از پیام امام به مناسبت شهادت دکتر چمران است:

«...هنر آن است که «بی‏هیاهو»های سیاسی و «خودنمایی»های شیطانی، برای خدا به جهاد برخیزد وخود را فدای هدف کند نه هوی، و این هنر مردان خداست.

او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما ما می‏توانیم چنین هنری داشته باشیم، با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند.

شنیده ام که ایشان چند وقتی شهید چمران را که مداوم در جبهه ها حضور داشت،ندیده بودند و از طریق فرزندشان سید احمد آقا سپرده بودند که : به چمران بگویید بیاید تهران تا ببینمش،دلم برایش تنگ شده است!

ببینید این تهذیب چه ها که نمیکند و چه عزتی که به آدم نمیدهد...

ما حتی در اشتیاق این تهذیب هم هنوز می لنگیم!

انگار راست که میگن،همه عزت مال خداست!!!

یا علی


نوشته شده در شنبه 88/3/30ساعت 11:54 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |

 

خدایا تلخ می بینم سرانجام جوان ها را

زمانه سرمه می ساید شکست استخوان ها را

چقدر ای روزگاران ، زخم از تیغ خودی خوردن

میان خون و خنجر بازی زخم زبان ها را

خمیر و نانوا دیوانه شد از این همه هیزم

خدایا شور این آتش فروشان سوخت نان ها را

به نام نامی طوفان و دریا بال خواهم زد

کلاغانی که می بندید راه آسمان ها را!

به ملاحان بگو وقت ملاحت نیست این شب ها

بگو طوفان - بگو پایین نیاور بادبان ها را-

دهان موج را باید ببندد  تربت مولا

بگو باید تحمل کرد یک چند این تکان ها را

چرا اهل سیاست  منطق حکمت نمی دانند

خدایا بار دیگر بعثتی بخشا شبان ها را

                             علیرضا قزوه-خرداد ماه 88- دهلی نو 

ما را چه شده !؟

این روزها باید از بعضی ها پرسید؛به کجا چنین شتابان؟

اصلا کجا می روند بعضی ها ؟ آنهم با این سرعت؟

...این تاوان کدام گناهیه که داریم پس می دیم؟ تاوان کدام اشتباه؟

ما را چه شده که این چنین نزدیک یک ماه است،تو چشمهای هم نگاه میکنیم و بهم فحش می دهیم؟

آخر چه بلایی سر مان آمده که اینجور به جان هم افتادیم؟

حبّ دنیا تا چه حد !؟

شهید چمران می گوید :

می گویند تقوا از تخصص لازم تر است،آن را می پذیرم اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست!

اگر دولت مهرورز همین دولتی ست که به یکباره شمشیر زورو در دست گرفته و به نام مبارزه با مفسدین! هیچ یک از بزرگان و ریش سفیدان نظام را (الا خودشان) بی نصیب نمی گذارد،

اگر موج سبز قانون گرایی که با حرفای قلمبه سلمبه روزهای تبلیغات از اجرای قانون و تخطی نکردن از آن دم میزد همین موجیست که امروز در اوج آشوب و اغتشاش به چند بیانیه خشک و خالی اکتفا میکند و با صراحت از این اغتشاش و آشوب اعلام برائت نمیکند،

باید بگویم،ما همین امروز عطای هر دو  را به لقایشان بخشیدیم!!!

کاش میشد از بزرگان هر دو جریان درگیر پرسید که در این یک ماه اخیر چقدر با خودشان خلوت کرده اند؟

چقدر از این ستاد های لعنتی ! فاصله گرفته اند و گوشه ای آنهم فقط چند دقیقه با خدایشان خلوت کرده اند؟

به خدا نمی شود این ملت را فریب داد!

ساده بگویم دارید خودتان را گول می زنید!

بس که اسیر دنیا شده اید!

شما را چه شده که اینچنین دو دستی دنیا را چسبیده اید؟

اصلا چه شده به یکباره همه دزد و دروغگو و خائن شده اند؟

همه قیافه حق به جانب گرفته اید که ما پرچمدار حق و عدالتیم؟

بابا دست مریزاد!

حیف امام که همه بلا استثنا خود را مرید او میدانید!

ماشاللا کم هم که می آورید سریع صحیفه را ورق می زنید تا جمله ای پیدا کنید که در جواب طرف مقابل کم نیاورید!!!

چرا «خمینی زمان» را ول کرده اید و مدام صحیفه دست گرفته این طرف و  آن طرف دم از خط امام می زنید !؟

آخر امروز چه شده که فرزندان انقلاب این چنین به هم شاخ و شانه میکشند؟

دیروز پدر پیر این امت صراحتا میخواهد به این بازی ها خاتمه دهید اما...!؟

ولی این را فراموش نکنید که ما این دهن کجی ها را از هر کسی که باشد نخواهیم بخشید!

فراموش نکنید که باز روزگاری می رسد که دوباره به ما ملت خواهید گفت (باشعورترین ملت دنیا!!!)

یعنی دوباره به دادمان برسید،تشنه قدرتیم،رای بدهید!

صادقانه میگویم در قیافه هیچ کدامتان ردی از تقوا دیده نمی شود!

می ترسم بگویم رد نور محمدی هم کم کم دارد از چهره شما دور می شود!

چه کرده اید با خودتان!؟

یک ماه است که مدام فحش می گویید و فحش می شنوید،خسته نشدید؟

اگر شما خسته نشدید باید بگویم ملت دیگر از دست شما خسته اند!

به خود بیایید تا قبل از آنکه کاسه صبر این ملت انقلابی لبریز شود.

فراموش که نکردید ما با هیچ کس عقد اخوت نبسته ایم!

تاکید میکنم با هیچ کس!

...

الهی عظم البلا...

این روزها چقدر جای دردانه ای خالیست!

این روزها چقدر تعداد کسانی که سراغ او را میگیرند زیاد شده است!

بخدا اگر قرار باشد رفراندومی برگزار شود باید این بار رفراندوم فرج باشد!

مردم او را میخواهند،نمی شنوید؟

...

آقا بس نیست !؟

باور کن این بار دیگر به خاطر پول و ماشین و زن خوب و شغل مناسب جمکران نمی آییم!

این بار  آش های نذری مان را که هم می زنیم اولین دعای مان برای فرج تو خواهد بود!

این بار همه آن هایی که اسمی از تو شنیده اند بی صبرانه منتظرند

شاید این ها علائم ظهور است!

گوش های مان چقدر بی تاب شنیدن بانگ «أنا المهدی»ست!

باور کن این روزها غربت «سید علی» تان دست کمی از غربت بابای غریب تان در مدینه ندارد!

می دانم،خوب می دانم که خودتان غریب تر از هر غریب تاریخ هستین!

این روزها چقدر مردان خدا غریب شده اند!؟

نه نه ! این ها فتنه است!

این مردم اهل کوفه نیستند!

اینها هیچ وقت پشت به ولی نمی کنند!...هیچ وقت!

مطمئنم روز موعود نزدیک است!

فریاد آسمانی جدت نزدیک است که بگوید:

های! ای مردم شهر بوی پیراهن او می آید ، یوسفم در راه است...

پ ن:این روزها می گذرد و باز رو سیاهی می ماند برای ذغال!

کسانی که دلشان را خوش کرده اند به وحشی گری های این چند شب یک مشت اوباش و فکر می کنند فاتحه این انقلاب را به همین زودی خواهند خواند باید بگویم: زهی خیال باطل!

این انقلاب پایه هایش آنچنان مستحکم است که با این فوت کردن ها نلرزد!

آرمان های این انقلاب در دل و جان همه ما ریشه دوانده و خشکاندنش کار هر کسی نیست!

ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم          موجیم که آسودگی ما عدم ماست

پ ن 2 : این روزا با یقین ایمان آوردم : همه عزت مال خداست!

یا علی


نوشته شده در پنج شنبه 88/3/28ساعت 1:47 صبح توسط دل سپرده نظرات ( ) | |

بالاخره تموم شد!

22روز پرالتهاب،سرانجام با اعلام نتایج انتخابات به نقطه پایانی خودش رسید!

برنده و بازنده این رقابت انتخاباتی مشخص شدند، اما برنده و بازنده واقعی این 22 روز کی ها بودند!؟؟

باید فکر کردباید فکر کردباید فکر کرد

؟

من میگم :

برنده :

پابرهنگانی هستند که هنوز،تنها امیدشان به آرمان های والای نهضت خمینی ست! و

بازنده :

همه !!!

...

اگه قرار باشه تمشک طلایی این انتخابات به کسی داده بشه اون ماهاییم که مشترکا برنده این جایزه هستیم!

ما همه مون باختیم!

آقا محسن! تو یکی از سخنرانی هاشون تو یکی از دانشگاه های تهران قبل از شروع تبلیغات حرفای قشنگی زدند!

و اون حرفا اینه:

...گمشده ما کجاست!؟

آیا گمشده ما آزادی ست؟

آیا گمشده ما مردم سالاری ست؟

آیا گمشده ما مدیریته؟

آیا گمشده ما اخلاقه؟

گمشده ما کجاست...؟

انتخابات تموم شد!

من امروز احساس میکنم گمشده ما همان چیزی ست که روزگاری از بودنش به خود می بالیدیم!

روزگاری فرهنگ غالب ما ،اخلاق مداری بود!

آیه الله امجد تو یکی از سخنرانی هاشون می گفتند:

روزای اول انقلاب تو خیابونای تهران به فرض اگه تصادفی میشد و یه خسارتی ماشین دو طرف می دید،با کمال آرامش پیاده میشدند و میگفتند صدقه سر امام !

اما امروز...

امروز شعار های مان هم ترسناک شده است

امروز برای هم شاخ و شانه میکشیم!

امروز دیگر کمتر از عبارت(برادر)استفاده میکنیم!

امروز گمشده ما اخلاقه!

اخلاق تو جامعه ای که ادعا دارد دین در اکثر لایه های اجتماعی آن رسوخ پیدا کرده،گم شده است!

امروز حتی اخلاق در ارتباط های روزمره و عادی اجتماعی مان هم یک گمشده ست!

...

ما همه مون باختیم!

همه ماهایی که هر دروغ و تهمت و شایعه ای رو دهن به دهن تو جامعه پخش کردیم،بازنده این انتخابات هستیم!

امروز انگشتامون مسئول اون پیامک هایی ست که نرسیده ده تا ده تا به این و اون میفرستادیم!

زبان مون مسئول فحش هایی ست که  تو خیابون گردی ها می دادیم!

دلامون مسئول همه بغض و حسد و کینه هایی ست که بدون دلیل در خودشون جای دادند!

و اندیشه هامان که بی پروا مجال پیدا کردند تا براحتی دو دو تا کنند و بی هیچ دلیل و منطقی ببرند و بدوزند،امروز مسئول رفتار های ناهنجار مان هستند!

ما همه مون باختیم!

این اتخابات تموم شد!

چند روز دیگه دوباره وسعت دغدغه هامان به زیاد بودن قیمت گوشت و مرغ تقلیل پیدا خواهد کرد!

دوباره تحلیل هایمان محدود به قیمت لپه و عدس و لوبیا خواهد شد!

شاید همان هایی که تحت تاثیر جو حاکم این 22 روز هیچ مواظبتی از گوش و زبان خود نکردند و بی واهمه شنیدند و بی رحمانه گفتند ،آن روز مفسر و تحلیل گر آن افزایش قیمت ها خواهند بود!

...

فعلا شکر گذار این حضور حداکثری هستیم!

اما باید بیدار باشیم!

دوباره عده ای کج فهم و بداندیش و بد خواه میخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند.از این روزها انقلاب ما زیاد دیده است،اما با این حال

باید با تدبیر پیش برویم.

هر چند مطمئنیم مدیریت روزهای بحرانی این نظام همیشه با دست های غیبی ست،اما این بحران ها با چاشنی تدبیر و زمان آگاهی بهتر قابل مدیریت اند.

پ ن :نکند مکر بنی ساعده تکرار شود      که علی بار دگر در قفس خانه گرفتار شود!

بسیج زنده ست و به قول بنده خدایی!یار هم با ماست ، پس هستیم چون باید باشیم!

پ ن2 : مهدی!منم هستم باهات

شب تولد حضرت زهرا س و البته شب تولد امام محبوبی که این بیداری رو مدیون شیم!،تقارن قشنگیه برا شروع این تصمیم

من که مصمم شدم حداقل برای شعور خودم قدمی بردارم!

مطمئنم تو جدی تر از منی!

فقط : کم نمیاریم!

اوکی!!؟

یا علی

 


نوشته شده در یکشنبه 88/3/24ساعت 12:0 صبح توسط دل سپرده نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4   5   >>   >