سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بـیّـنــــــــات

 

خدایا تلخ می بینم سرانجام جوان ها را

زمانه سرمه می ساید شکست استخوان ها را

چقدر ای روزگاران ، زخم از تیغ خودی خوردن

میان خون و خنجر بازی زخم زبان ها را

خمیر و نانوا دیوانه شد از این همه هیزم

خدایا شور این آتش فروشان سوخت نان ها را

به نام نامی طوفان و دریا بال خواهم زد

کلاغانی که می بندید راه آسمان ها را!

به ملاحان بگو وقت ملاحت نیست این شب ها

بگو طوفان - بگو پایین نیاور بادبان ها را-

دهان موج را باید ببندد  تربت مولا

بگو باید تحمل کرد یک چند این تکان ها را

چرا اهل سیاست  منطق حکمت نمی دانند

خدایا بار دیگر بعثتی بخشا شبان ها را

                             علیرضا قزوه-خرداد ماه 88- دهلی نو 

ما را چه شده !؟

این روزها باید از بعضی ها پرسید؛به کجا چنین شتابان؟

اصلا کجا می روند بعضی ها ؟ آنهم با این سرعت؟

...این تاوان کدام گناهیه که داریم پس می دیم؟ تاوان کدام اشتباه؟

ما را چه شده که این چنین نزدیک یک ماه است،تو چشمهای هم نگاه میکنیم و بهم فحش می دهیم؟

آخر چه بلایی سر مان آمده که اینجور به جان هم افتادیم؟

حبّ دنیا تا چه حد !؟

شهید چمران می گوید :

می گویند تقوا از تخصص لازم تر است،آن را می پذیرم اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست!

اگر دولت مهرورز همین دولتی ست که به یکباره شمشیر زورو در دست گرفته و به نام مبارزه با مفسدین! هیچ یک از بزرگان و ریش سفیدان نظام را (الا خودشان) بی نصیب نمی گذارد،

اگر موج سبز قانون گرایی که با حرفای قلمبه سلمبه روزهای تبلیغات از اجرای قانون و تخطی نکردن از آن دم میزد همین موجیست که امروز در اوج آشوب و اغتشاش به چند بیانیه خشک و خالی اکتفا میکند و با صراحت از این اغتشاش و آشوب اعلام برائت نمیکند،

باید بگویم،ما همین امروز عطای هر دو  را به لقایشان بخشیدیم!!!

کاش میشد از بزرگان هر دو جریان درگیر پرسید که در این یک ماه اخیر چقدر با خودشان خلوت کرده اند؟

چقدر از این ستاد های لعنتی ! فاصله گرفته اند و گوشه ای آنهم فقط چند دقیقه با خدایشان خلوت کرده اند؟

به خدا نمی شود این ملت را فریب داد!

ساده بگویم دارید خودتان را گول می زنید!

بس که اسیر دنیا شده اید!

شما را چه شده که اینچنین دو دستی دنیا را چسبیده اید؟

اصلا چه شده به یکباره همه دزد و دروغگو و خائن شده اند؟

همه قیافه حق به جانب گرفته اید که ما پرچمدار حق و عدالتیم؟

بابا دست مریزاد!

حیف امام که همه بلا استثنا خود را مرید او میدانید!

ماشاللا کم هم که می آورید سریع صحیفه را ورق می زنید تا جمله ای پیدا کنید که در جواب طرف مقابل کم نیاورید!!!

چرا «خمینی زمان» را ول کرده اید و مدام صحیفه دست گرفته این طرف و  آن طرف دم از خط امام می زنید !؟

آخر امروز چه شده که فرزندان انقلاب این چنین به هم شاخ و شانه میکشند؟

دیروز پدر پیر این امت صراحتا میخواهد به این بازی ها خاتمه دهید اما...!؟

ولی این را فراموش نکنید که ما این دهن کجی ها را از هر کسی که باشد نخواهیم بخشید!

فراموش نکنید که باز روزگاری می رسد که دوباره به ما ملت خواهید گفت (باشعورترین ملت دنیا!!!)

یعنی دوباره به دادمان برسید،تشنه قدرتیم،رای بدهید!

صادقانه میگویم در قیافه هیچ کدامتان ردی از تقوا دیده نمی شود!

می ترسم بگویم رد نور محمدی هم کم کم دارد از چهره شما دور می شود!

چه کرده اید با خودتان!؟

یک ماه است که مدام فحش می گویید و فحش می شنوید،خسته نشدید؟

اگر شما خسته نشدید باید بگویم ملت دیگر از دست شما خسته اند!

به خود بیایید تا قبل از آنکه کاسه صبر این ملت انقلابی لبریز شود.

فراموش که نکردید ما با هیچ کس عقد اخوت نبسته ایم!

تاکید میکنم با هیچ کس!

...

الهی عظم البلا...

این روزها چقدر جای دردانه ای خالیست!

این روزها چقدر تعداد کسانی که سراغ او را میگیرند زیاد شده است!

بخدا اگر قرار باشد رفراندومی برگزار شود باید این بار رفراندوم فرج باشد!

مردم او را میخواهند،نمی شنوید؟

...

آقا بس نیست !؟

باور کن این بار دیگر به خاطر پول و ماشین و زن خوب و شغل مناسب جمکران نمی آییم!

این بار  آش های نذری مان را که هم می زنیم اولین دعای مان برای فرج تو خواهد بود!

این بار همه آن هایی که اسمی از تو شنیده اند بی صبرانه منتظرند

شاید این ها علائم ظهور است!

گوش های مان چقدر بی تاب شنیدن بانگ «أنا المهدی»ست!

باور کن این روزها غربت «سید علی» تان دست کمی از غربت بابای غریب تان در مدینه ندارد!

می دانم،خوب می دانم که خودتان غریب تر از هر غریب تاریخ هستین!

این روزها چقدر مردان خدا غریب شده اند!؟

نه نه ! این ها فتنه است!

این مردم اهل کوفه نیستند!

اینها هیچ وقت پشت به ولی نمی کنند!...هیچ وقت!

مطمئنم روز موعود نزدیک است!

فریاد آسمانی جدت نزدیک است که بگوید:

های! ای مردم شهر بوی پیراهن او می آید ، یوسفم در راه است...

پ ن:این روزها می گذرد و باز رو سیاهی می ماند برای ذغال!

کسانی که دلشان را خوش کرده اند به وحشی گری های این چند شب یک مشت اوباش و فکر می کنند فاتحه این انقلاب را به همین زودی خواهند خواند باید بگویم: زهی خیال باطل!

این انقلاب پایه هایش آنچنان مستحکم است که با این فوت کردن ها نلرزد!

آرمان های این انقلاب در دل و جان همه ما ریشه دوانده و خشکاندنش کار هر کسی نیست!

ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم          موجیم که آسودگی ما عدم ماست

پ ن 2 : این روزا با یقین ایمان آوردم : همه عزت مال خداست!

یا علی


نوشته شده در پنج شنبه 88/3/28ساعت 1:47 صبح توسط دل سپرده نظرات ( ) | |