• وبلاگ : بـيّـنــــــــات
  • يادداشت : شاعران وارث آب وخــرد و روشني اند !
  • نظرات : 3 خصوصي ، 10 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.

    عيدتون مبـــــــــارک

    ...

    پاسخ

    سلام...عيد شما نيز هم ا.ل...بالاخره 8/8/88هم رسيد!...شب امام رضايي سال...خدايي دل تون مشهد نميخواد اين شبا!؟...+ممنون از محبت تون
    + يك دوست ... 

    راستي اونطوري كه شما دنبال پيروزي تو اين بحث هستيد تا شااااااايد در اثر اون بتونيد به چيزهايي كه تر نظرتون هست برسيد ، من اشتياقي براي پيروزي ندارم چون بر خلاف شما براي من فرقي نمي كنه .... و لي شايد براي شما خيلي مهم و حياتي باشه !!!

    من چيزايي رو كه بايد ميفهميدم رو فهميدم و كساني رو كه بايد مي شناختم رو شناختم !!! دا منده يوخ كي !!!!

    اره منم فكر ميكنم موسي به دين خود عيسي به دين خود بهتره ...

    شما هر چقدر دوست داريد از مباني فكريتون بگيد ... راحت باشيد !!!

    در مورد من هم احساس خطر نكنيد كه چرا در عرض يك سال عوض شدم فقط به اين سوالات جواب بديد ...

    1- كسي كه در اثر يك اتفاق در عرض يكي دوساعت هدايت ميشه و مسلمان ... هم از نظر شما بايد نگرانش بود ؟؟؟؟

    2- در دادگاه اعترافات كه به تازگي مد شده ( چون معمولا تو دادگاه دفعال مي كنن نه اعتراف !!!!! ) همه ملت در عين ناباوري ديدن اشخاصي كه بيش از 15 سال عضو جبهه اصلاحات بودن و حتي مشاور رئس جمهور اصلاحات بودن در عرض يكي دو هفته چنان نور هدايتي بهذ قلبشون تابيد كه اومدن و اعتراف كردن !!! پس با اين حساب شما بايد نگران اونها هم باشيد !!! نظرتون چيه ؟

    در مورد پي نوشت ها هم بر نظر قبلي ام استوار هستم !!!

    اين كه به وبلاگ شما غير از يكي دو نفر كسان ديگه اي نميان هم امر بسيار طبعييه چون حرفي براي گفتن نداريد كه جذاب باشه البته شرمنده كه رك گفتماااااااااااا ...

    اين كاري رو كه شما انجام ميديد در سطح خيلي وسيعتر و حرفه اي تر رسانه مثلا ملي انجام ميده !!!!!

    استفاده از وازه مشتري براي مخاطبان وبلاگ هم كه در نوع خودش جالب بود !!!!

    شما هم اگر تو جامعه ، گروه دوستان ... دانشگاه يا هر كجا شخصيت محبوب و مستقلي از نظر فكري داشته باشيد مخاطبان زيادي خواهيد داشت ...

    خيلي خوشحالم كه شما هم مثل خودم از حرفام ناراحت نميشيد ...

    قديمنن دوز ديبلر كي اورك دن اوريه يول اولار ...

    فعلا ....

    + يك دوست ... 

    سلام

    بگذاريد من از آخر شروع كنم و بيام ...

    اول اينكه هنوز مي خوام بدونم اينكه فرموديد ( يا با ماييد يا مستحق مرگ) يعني چي ؟؟؟ و منظورتون چي بوده ؟

    بايد بگم من خودم رو شاعر نمي دونم دوستانم رو هم بايد به اشعارشون مراجعه كنيد و خودتون قضاوت كنيد !

    و اينكه مي گيد كسي رو غير از خودم به آدميبت هم قبول ندارم با عرض معذرت ، تهمت و كذبي بيش نيست !!! اميدوارم اين برچسب زدن ها از فضاي مثلا اسلامي كشورمون ريشه كن بشه ....

    اينكه خود شما با اين لحن طعنه آميز مي گيد هيچ كس جوابي براي من نداره باز هم توهين تلقي ميشه . من خودم دست به قلم دارم و از وقتي هعم خودم رو شناختم خيلي به ندرت اتفاق افتاده كسي حرفي بزنه يا رفتاري بكنه و من متوجه نباشم !!! پس خواهشن موظب جملات و كلناتي به به كار مي برديد باشيد خيلي ممنون ..

    به قول ريس جمهورتون من فقط سوال مي پرسم ! اگه سوال پرسيدن عيبه بگيد ما هم بدونيم اگر نه كه خب جواب سوالات رو بديد !!!!

    تو اون وبلاگ هم هنوز معتقدم سشوالات من بي جواب مونده !!!

    خب معلومه وقتي براي سوالات منطقي جواب منطقي وجود نداشته باشه بي جواب مي مونه ديگه !!!

    ببينيد شسما باز هم پاي اون يكي وبلاگ رو كشيديد وسط !!! نمي دونم از اين كار منظورتون چيه ؟ يعني مي دونماااااااااااااا ولي نمي خوام در موردش صحبت كنم كخ يه موقع برچسب توهم بهم نخوره !!!!!

    تو اون وبلاگ ها تا زماني كه جوابي براي سوالاتم هست جواب داده ميشه ولي وقتي جوابي پيدا نمشه تمام مسله ربط داده ميشه به جريانات خرداد ماه امسال و در اثر مظلوم نمايي ها و خود شيريني هاي عده اي من مثلا محكوم ميشم ... خواهش مي كنم در اين مورد چيزي نگيد چو.ن نمي خوام در موردش صحبت كنم !!!

    فكر ميكنم در 4 مورد سوالي بي جواب مي مونه :

    1- سوال غلط باشه

    2- جوابي پيدا نشه

    3- كسي كه بايد جواب بده يا جوماب بشنوه هم سطح طرف مقابلش نباشه

    4- يك طرف فقط فكر كنه كه بيشتر مي دونه و بر خلاف برچسبي كه به ديگران مي زنه خودش از بالا به هم نگاه كنه !!!

    ضمنا سايد رو چشه ادم عينك سياه باشه و خورشيد رو نبينه ولي من هم توصيه ميكنم شما هم اون هاله سياه رو از رو دلتون بزنيد كنار تا حقايق رو به چشم دل ببينيد !!! خورشيد اگر خورشيد باشه ديدنش لازم نيست چون ميشه حسش كرد !!!

    در مورد اينكه از جمله ( رهبرم ... مرجعم ... مقتدام ) استفاده كرديد ، يه كتاب حرف براي گفتن دارم ولي نمتون بگم ... فقط اينكه به كار بردن اين جمله از شخصي مثل شما كه در كپي برداري از پروفايل و وبلاگ مهرت داريد دور از انتظار نبود !!!!

    + امامي 

    علي الظاهر شما جز خودتون و هم فکراتون کسي رو به شاعري که چه عرض کنم به آدميت هم قبول نداريد!
    حق باشماست!...نه تنها من که هيچ کس جوابي براي شخص شما نداره!!!!!!

    تا قبل از اين همش برام سؤال بود که چرا توي اون وبلاگ !بحث با سرسخت ترين آدمها(در زمينه هاي مختلف)پي گرفته شد ولي بحث با شما نيمه کاره رها شد!الان دليلش برام جا افتاد

    مادامي که اون عينک سياه به چشمتون هست نشون دادن خورشيد هم بهتون چيزي رو عوض نمي کنه

    ممنون كه سر زديد

    موفق باشيد

    يا علي

    + امامي 

    از اقبال خوب شما بود يا شانس بد من كه جوابيه ي من براتون ناقص ارسال شد و قبل ازاينكه كاملش كنم پاسخ شما رسيد!حيف ديدم بيانات قبليتون بي پاسخ بمونه!

    اول ادامه ي كامنت قبليم:

    اما...

    1_اينكه چرا از رهبرم و يا به قول يه بنده خدايي «رهبرم...مرجعم...مقتدام»مي نويسم!

    در مورد رهبري و جايگاه ولايت فقيه تو اين چند وقت كامنت زياد رد و بدل كرديم و به نظرم كافي به نظر مي رسه!

    مجبورم ميكنيد كه به قول خودتون بگم:موسي به دين خود عيسي به دين خود!

    فقط به اين نكته بسنده ميكنم:

    هر كسي كه دست به قلم ميشه بر اساس مباني فكري و عقيدتي خودش مي نويسه و اين فكر نميكنم خلاف آزادي انديشه باشه كه با طعنه بخواهيد از بنده انتقاد كنيد.

    من خط فكريم رو از رهبرم ميگيرم و بر اساس منويات ايشون فعاليت ميكنم.

    به نظر شما اين چيزي بدي يه!!؟

    اين هم طبيعي يه كه بنده بجاي يه مشت حرفاي بي پايه و اساس و تو خالي و احيانا ضعيف ، جهت گيري افكارم رو در قالب نوشته هام به نثر بكشم و داخل همين نوشته ها به منبع تغذيه فكري و عقدتي خودم هم اشاره كنم...اين مثل اون مي مونه كه شما طرفدار مهندس موسوي باشيد و بيانيه هاي ايشون رو تو وبلاگ تون بنويسيد.به نظر من اين في نفسه نميتونه كار بدي باشه!

    اما يه توصيه برادرانه و يا ساده تر بگم يه احساس خطر:

    كمتر از يه سال قبل كه به قول شما دزدكي!! به پروفايل تون سر ميزدم تو آلبوم تصاويرتون به غير از عكس هاي شخصي خودتون فقط عكس رهبري ديده ميشد كه خود گوياي اين واقعيت بود كه صاحب پروفايل شخصي معتقد به مباني نظام و رهبري است،اما برادر فكر نميكنيد تو كمتر از يه سال اين تغيير مباني فكري و عقيدتي آشكار ، خداي ناكرده جز نشان دهنده تزلزل شخصيتي و روحي و عقيدتي شما معني و مفهوم ديگه اي نميتونه داشته باشه!؟

    اگه فكر ميكنيد اين پست رو خيلي با دقت خونده ايد بايد به پست ما قبلش كه مرتبط با اين پست هست هم سر زده باشيد و طبيعتا متني كه از نهج البلاغه آوردم رو مطالعه كرده باشيد:

    قلب هايي پس از استواري مي لغزند و مرداني پس از درستي و سلامت گمراه مي شوند و افکار وانديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراکنده و عقايد پس از آشکار شدن شان به شک و ترديد دچار مي گردد.

    اين توصيه برادرانه رو از من قبول كنيد كه همه مون بايد يه حبل المتين حقيقي تو اين فتنه هاي آخرالزمان پيدا كنيم تا روز فرج از روي همين جهل و عناد خداي ناكرده روي ولي راستين حق شمشير نكشيم!ان شاءا...

    خواهش ميكنم دوباره با موارد جزئي دنبال پاسخ گفتن نباشيد،مواردي از قبيل عملكرد دولت،انتخابات و نميدانم خط فقر و فساد و ...من رو مباني بحث كردم و داشتن خط عقيدتي و استواري بر اين مباني و دوست دارم شما هم در مورد مباني فكري و عقيدتي خودتون و اين تغيير جهت آشكاري كه بهش اشاره كردم جواب بديد نه موارد حاشيه اي و كليشه اي كه باعث منحرف شدن بحث (هم پست و هم كامنت ها)ميشه.

    اين سني كه من و شما قرار داريم مرحله تثبيت عقايده هر كس خط فكري و ايدئولوي خودشو پيدا كرده و پايه هاشو تو اين سن مستحكم تر ميكنه،خوب نيست اين پايه ها متزلزل باشه و سعادت دنيوي و اخروي رو تضمين نكنه

    +اما در مورد پي نوشت ها كاملا با شما موافقم و بخاطر اينكه دفعات بعد بقيه رو گيج نكنم!كلمه اختصاصي رو هم به پ ن شخصي اضافه ميكنم كه وقت بقيه رو بابت خوندن اونا نگيرم.!

    ...اما درسته وبلاگ عمومي يه اما طبيعت پ ن ها تو وبلاگ همينه كه چيزهايي نوشته بشه كه به متن اصلي ربطي نداره

    از اونجايي هم كه وبلاگ من به جز عده معدودي از آشنا ها پيگيري نميشه و خودم هم وقت شو ندارم كه مشتري براي نوشته هام جذب كنم!بخاطر اون در حد يه وبلاگ شخصي يه حقيقي!باقي مونده و به نظر من پ ن هاي آنچناني هم نميتونه موردي داشته باشه

    هر چند كه شبيه به همان نوشته ها و البته صريح تر و صد البته خصوصي تر شان در يه جاي ديگه از اين دنياي بزرگ مجازي نوشته ميشه اما اينجا نوشتنش بخاطر همون خاطره باز بودن خودم هنوز ادامه داره!!!

    باور كنيد نوشته هاتون حداقل باعث دلخوري من يكي كه نشده به غير از همون احساس خطري كه منو وادار كرد اين جوابيه رو بنويسم.اميدوارم شما هم از جواب هاي من دلخور نشده باشيد!

    بازم ممنون كه سر زديد

    يا علي

    + يك دوست ... 

    سلام مجدد

    آدم جالب ؟؟؟ و نظر جالب !! اميدوارم تعاريف ما از جالب يكي باشه ...

    متوجه هستين كه ؟

    ببينيد حداقل واسه من كه چند سال بيشتر اوقات تفريحم رو در انجمن هاي ادبي گذروندم روشنه كه اون شعري كه از شاعر شيرازي گذاشتيد شعر نيست !!! خودتون هم خوب مي دونيد !! شاعر وقتي متعهد محسوب ميشه كه حرف دل ملتشو بزنه !!!

    راستي در مورد جناب كيوان هم بايد عرض كنم ايشون يكي از مجموعه اشعارشون رو براي من فرستادن تا مطالعه كنم بايد عرض كنم ايشون هم انوطوري كه بايد در شعر حرفي براي گفتن ندارن !!!

    در مرود عليرضا قزوه هم نظر قبلي خودم رو دوباره تاييد مي كنم بي برو برگرد !!

    (( يا با مائيد يا مستحق مرگ!!! )) متوجه اين جمله نشدم ! ميشه بيشتر توضيح بديد ؟؟

    (( قرار نيست در عين اينكه خودمونو اكثريت ميدونيم و طرفدار حق ، به بقيه توپ و تشر بزنيم و متهم كنيم كه فلاني هنرمند نيست،اون يكي مثلاهنرمنده و يكي ديگه سفارشي شعر ميگه و فلان بنده خدا هم كه رفته بلاد غربت ميخوره ميخوابه!... )) اين جملات هم واقعا به قول خودتون جالبن !!! پس بي زحمت به آقاي احمدي بگيد كه ايشون هم به تمام زير دست هاشون بگن ا توپ و تشر و برچسب و تهمت و دروغ و .... كنار بكشن ...

    الان من باز رك بگ ناراحت ميشيد آخه !!! بابا شما نمي بيني تو مملكت چه وضعيبه ؟؟؟؟ مثلا اسم خدوتنو گذاشتيد روشن فكر ؟؟؟

    تو دانشگاه سرفه ميكني حراست ميكشتت كنار كه كي گفته بياي و با سرفه هاي يلند تو دانشگاه اغتشاش كني ؟؟

    واقعا خجالت آوره ....

    دوست من شما حق داري كه نتوني جوابي بنويسي !!! چون جوابي وجود نداره !!!

    من منتظر بودم تا يك شعر رو دست شعر سيد مهدي موسوي بنويسي تا بيام يه شعري بنويسم كه ديگه جوابي براش نباشه ....

    نمي دونم !! احساس ميكتم مثل بحث انتخابات در وبلاگ كل يا ... به هيچ كدوم از سوالات من جوابي داده نميشه ... تاكيد ميكنم جوابي وجود نداره ....

    + امامي 

    سلام

    ممنون از حضور سبزتون!

    در كل آدم جالبي هستيد و اظهار نظرهاي جالبي هم ميكنيد!

    شما درست ميگيد هنرمندان موضع رسمي خودشونو اعلام كردن و بقيه هم كه مخالف به قول شما اكثريت هستن در عين وحدت و اندك هنرشون!!!هنرمند حساب نميشن!....جالبه

    ((( +...اما در مورد شاعر مثلا متعهد شيرازي البته اگه بشه اسمش رو شاعر گذاشت!!!... بازم :جالبه

    +عليرضا قزوه هم كه در دهلي نو ميخوره و مي خوابه...بازم بگم جالبه!!؟؟ )))

    حرف ها ميزنيد برادر!

    باور كنيد نشستم جواب بنويسم اما موندم چي بگم!

    آخه خودتون قضاوت كنيد

    يا با مائيد يا مستحق مرگ!!!

    +از شعر جناب موسوي هم انصافا خوشم اومد!

    ياد شعر جناب كيوان افتادم تو كلوب،بعد انتخابات يه غزل سروده بودند كه تو جواب غزل شون مثنوي بلند استاد آغاسي رو براشون كامنت گذاشتم ولي گفتم انصافا از شعراتون خوشم مياد...

    قرار نيست در عين اينكه خودمونو اكثريت ميدونيم و طرفدار حق ، به بقيه توپ و تشر بزنيم و متهم كنيم كه فلاني هنرمند نيست،اون يكي مثلاهنرمنده و يكي ديگه سفارشي شعر ميگه و فلان بنده خدا هم كه رفته بلاد غربت ميخوره ميخوابه!...

    + يك دوست 

    و اما در مورد نوشته هاي خودتون هم كه فكر ميكنم قبلا صحبت كرديم ولي دو تا نكته كه دراكثر پست هاي شما اتفاق مي افته رو ميگم :

    1- اينكه در اكثر پست ها و كامنت ها يادي هم از رهبرتون ميكنيد قابل تحسين و تقديره ... !!

    2- در مورد پي نوشت هاي شما فكر ميكنم نقد بسيار جدي بهتون وارد باشه ! خب منم دوست دارم مطالبي رو بنويسم كه لقمه حاضر آماده رو نده به دست مخاطب و مخاطب رو كه فكر بكشه ولي اينكه شما مياي در وبلاگ كه مكاني عمومي هست مطالب و ايده هاي شخصي خودتون رو تحت عنوان پي نوشت كه هيچ ربطي به متن اصلي نداره ، عنوان ميكنيد ، باعث عدم تمركز مخاطب ميشه و احيانا موجب سردرگمي و نهايتا موجب خستگيش ... !!!

    اميدوارم نظراتم و نقد هم دلخوري به وجود نياورده باشه چون بنا به محبتي كه كرده بوديد و ازم دعوت كرده بوديد خواستم مطمئن بشيد كه با دقت خوندم

    منتظر جواب ها و پست هاي بعديتون هستم

    يا علي

    سلام . نجورسوز ؟؟؟

    ممنون از دعوتتون

    در مورد شعر و شاعري كم و بيش اطلاعي از اين ور اون ور دارم و معمولا اشعار شاعران به قول شما بروز رو هم مي خونم ...

    رسالت شاعر و هر هنرمندي هم كه چيزي نيست كه انكار بشه البته به شرطي كه اون فرد واقعا هنرمند محسوب بشه .... شكر خدا هم كه تو جامعه ما هنرمندا موضع خودشونو رسما اعلام كردن !!! البته اگه بر فرض محال اشخاصي مثل امير حسين مدرس يا كامران نجف زاده رو هنرمند حساب كنيم مي تونيم براي هنرمندان استثنا هم قائل بشيم ...

    و اما در مورد شاعر مثلا متعهد شيرازي البته اگه بشه اسمش رو شاعر گذاشت و نوشته اش رو شعر !!! چون تو بيت آخرش دقيقا سفارشي و كوششيه نه جوششي !!! با خوندنش ياد فيلم تبليغاتي آقاي احمدي نژاد افتادم كه مثلا تو حياط خونه اش سبزي كاشته بود و داشت هرز ها رو قيچي ميكرد !!!!

    بايد عرض كنم اگر شما دنبال اشعاري هستيد كه به روز هستن و از يك شاعر متعهد كه حرف ملتشو مي زنه ، نباد اون شعر رو انتخاب مي كرديد !!!

    عليرضا قزوه هم كه در دهلي نو ميخوره و مي خوابه و ... فقط حس ميكنه متعهده ... شايد عليرضا قزوه هم از يك شاعر انقلابي به يك شاعر نان به نرخ روز خور تغيير مسلك داده !!!!

    و چون شما فقط و فقط نيتتون اين بود كه لذت اشعار رو با ما در ميون بگذاريد منم به پاس قدرداني شعري رو از سيد مهدي موسوي ( ابداع كننده غزل پست مدرن ) ميگذارم تا هم شما و هم تمام مخاطبان اين وبلاگ خودشون مقايسه كنن ....

    ناگهان زنگ مي زند تلفن، ناگهان وقت رفتنت باشد...

    مرد هم گريه مي کند وقتي سر ِ من روي دامنت باشد

    بکشي دست روي تنهاييش، بکشد دست از تو و دنيات

    واقعا عاشق خودش باشي، واقعا عاشق تنت باشد

    روبرويت گلوله و باتوم، پشت سر خنجر رفيقانت

    توي دنياي دوست داشتني!! بهترين دوست، دشمنت باشد

    دل به آبي آسمان بدهي، به همه عشق را نشان بدهي

    بعد، در راه دوست جان بدهي... دوستت عاشق زنت باشد!

    چمداني نشسته بر دوشت، زخم هايي به قلب مغلوبت

    پرتگاهي به نام آزادي مقصد ِ راه آهنت باشد

    عشق، مکثي ست قبل بيداري... انتخابي ميان جبر و جبر

    جام سم توي دست لرزانت، تيغ هم روي گردنت باشد

    خسته از «انقلاب» و «آزادي»، فندکي درمياوري... شايد

    هجده «تير» بي سرانجامي، توي سيگار «بهمنت» باشد

    وبلاگي رو هم كه در قسمت لينك گذاشتم وبلاگ سيد مهدي موسوي كه دوستان ميتونن مراجعه كنن

    سلام.

    خواستم بگم كه من هم ازاين دوتا شعر خيلي لذت بردم!از به اشتراك گذاشتنش ممنون!

    عوان وبلاگ آقاي غزه خيلي قشنگه! عشق عليه السلام!

    ---

    اما درباره ي اصل مفهوم پستتون:

    اين زمان آگاهي واينكه آدم بدونه در لحظه كدوم كار بهترينه دغدغه ي اصلي و اساسيه كه اگر پاسخ روشني هركس براي اين سؤال پيدا كنه مشكل حله!موضوع اينه كه حتي اونايي كه حق هستند هم اين شجاعت رو خيلي جاها به خرج نمي دن!اون مديريت لحظه خيلي شرطه!

    پاسخ

    سلامنوش جان!استاد همه چيز شون قشنگه!شعراشون سليق شعر گفتنشون و از همه بالاتر ادب و نجابتي که تو شعراشون ديده ميشه...موافقيد جاي خالي حسن حسيني ها و قيصر ها اين روزها خيلي احساس ميشه...؟ +من ميگم پاسخش خيلي صريح و اشکاره:اي مومنان! اگر از خداوند پروا کنيد، براي شما نيروي تشخيص حق از باطل قرار مي دهد (انفال،29).....خيلي ي ي ي سخته نه!؟ا.چ